وقتی عشقی تو دلت نباشه بدون که دلت یخ زده

خیلی وقته این دل من داره دست و پنجه نرم میکنه .

همه جا میگن عشق خدایی.درست .اگر عشق خدایی کافی بود هیچ پیامبر و هیچ آدم صدیقی تمایل به عشق زمینی پیدا نمی کرد.

من واقعا خسته شدم.

الان میفهمم من بدرد زندگی و ازدواج نمیخورم . 

هر جقدرم که منت خدای عز و جل را میکشم که طاعتش موجب قرب است و شکرش مزید نعمت . فایده ای نداره. راه ندارهخدا خودش صلاح میدونه این عیب تو من بمونه زجرم بده. شاید به صلاحمهچی  بگممن لیاقت این عشق و خوشبختی و ندارم.

خیلی دوستام هستن عین خودمم یه مقدار سطحشون بالاتر یا پایین ترخیلی خوش و خرم دارن زندگی میکنن عشق رو دارن و تو زندگی از نظر عشق کم و کسری ندارن گاهی

اینم از شانس من هست تقصیر خودم نیست. نمیدونم .هر چی هست میدونم که هیچ پسری نمیتونه منو به همسری قبو کنه در عین حال منم قبولش کنم.

اصلا من کار هیچ مردی نمیتونم راه برم. بهم نمیخوره کسی عاشقم بشه. بهم نمیخوره کسی خاطرمو بخواد که خودشم خاظرشو بخوام.

 

 

کاش یکی میومد مثل خودم بود و معلمولی بود عیب گنده ای نداشت و بچه خوبی بود و عاشق هم میشدیم.چی میشد واقعا؟

میدونم این ها تو داستاناست. یا ختص از ما بهترونه.حتی از من بدتر هم میتونن تجربه کننو فقط یه عده مثل من هستن که تو این مساله باید بدختی رو بکشن. چون باید .باید .باید

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Pete مدرسه مهتاب **** کلاس پنجم ب گسترش دانش و تجربه مهندسی Just for profile سفر روح فعالیت های روزانه آموزشی کلاس 902 آموزشگاه زبان دنیز DANIZ English School نوشته های یک مسافر