سلام.
امروز من اول صبح زدم بیرون واسه کاری. مامان هم بیدار شد اومد باهام. دیشب سردرد بود امروزم همینطور
نمیدونم چی شد جنون بهش دست داد از صبح ساعتای10 دیوانه شد. قاطی کرده. هرچی ساکت شدم بهتر نشد الانم بدتر شده.
خیلی دلم گرفته هست. کیو دارم الان باهتش حرف بزنم؟
این از خانواده ی نصفه نیمه .
از شانس خوبم همسر و بچه و خواهر هم ندارم که بخوام این غم ها رو با اونها قسمت کنم. یا شادی اون ها را قسمت کنم تا غم های خودم یادم بره
خدا رو شکر. باز از این بدتر هم هست و شکر که خدایی هست و حواسش به ماست
درباره این سایت